Sunday 15 April 2007

کدام سفره؟ مسئله اینست


حدود دو سال پیش و در گیر و دار تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، یکی از قول های کاندیدای اون روز و رئیس جمهور امروز، عبارت بود از "آوردن پول نفت بر سر سفره ها". عملی نشدن این وعده در طول مدتی که از عمر این دولت می گذره، همواره یکی از انتقادات جدی منتقدین دولت، خصوصاً منتقدین سیاست های اقتصادی اون بوده و هست. این منتقدین، با اشاره به گرانی های سرسام آور، رشد بی رویه و وحشتناک نقدینگی بی پشتوانه و به دنبال آن، تورم بی سابقه، از وعده فوق الذکر، به کنایه یاد می کنند


یکی از اتفاقات اخیر باعث شد به این فکر بیفتم که شاید اصولاً اشکال، نه در وعده رئیس جمهور محترم، که در کج فهمی منتقدین و حتی ما زرافه ها و آدم های عامی و بی سواد بوده باشه. شاید اصلاً از اول هم قرار نبوده این پول، بر سر سفره من و شما بیاد؛ بلکه می بایست بر سر سفره های دیگری قرار بگیره. مثلاً بر سر سفره خانواده سه نفره صاحب عکس فوق، که با اقامتی 13 روزه در ایران و تعریف - یا حتی تحریف!- داستان دوران اقامتش در این سرزمین، به سادگی آب خوردن، یکصد هزار لیره استرلینگ - یعنی چیزی بیش از یکصد و هشتاد میلیون تومان- رو بر سر سفره خود دید؛ که بدون شک، اگر دولت دیگری در ایران سر کار بود، این پول، بر سر سفره فی ترنی قرار می گرفت. اونطور که از عکس پیداست، ظاهراً فی تصمیم داره، از روسری اهدایی، به عنوان دستمال سفره‌ی همین سفره استفاده کنه


پس بیایم و اینقدر به دولت غر و کنایه نزنیم. دولت به وعده خودش عمل کرد و پول نفت رو بر سر سفره برد. حالا دیگه سفره من و شما یا فی ترنی نداره که! غر نزنید

5 comments:

Adam said...

دست از سر کچل و ریش این بدبخت احمدی نژاد بردار!
فکر کنم فی ترنی هنوز حقایق هولناکی رو از آخرین دیدارش با رئیس جمهور افشا نکرده ما و شما کاملا از آنها بی خبریم!

Anonymous said...

این هم یه کامنت که نگی پست های جدیت کامنت نداره!!:)

ماچه زرافه said...

دمت گرم آرام جان! شرمنده کردی
:)

Anonymous said...

nemidunam vali benazaram in dota mozu ziyad be ham rabti nadasht

ماچه زرافه said...

انانیمس جان! شاید در ظاهر به هم ربطی نداشته باشن، اما اگه دقت کنی، یه حکایت یادت میاد. میگن طرف دو تا مقنی آورده بود که وسط بیابون براش چاه بزنن. هرچی می کندن، به آب نمی رسیدن. به صاب کار می گن، این چاه به آب نمی رسه! میگه شما ادامه بدین! خلاصه غروب روز دوم، میگن بابا اینجا اصلاً آب نداره که ما برات چاه بزنیم. یارو میگه: "آخه اگه واسه من آب نداشته باشه، واسه شما که نون داره! پس دیگه چه مرگتونه؟!!"
حالا حکایت ماست. قرار بود با امنیت و آرامش و پیشرفت و تکنولوژی، پول نفت بیاد سر سفره های ملت. اما در عمل چی؟ با افزایش تورم و گرونی و نا امنی، نه تنها پولی سر سفره هامون نیومد، بلکه همون پول و یه لقمه نون قبلی هم داره ناپدید می شه!
از اون طرف، با ایجاد بحران های بی مورد بین المللی واسه کشور، فشار جامعه جهانی روی مردم ایران روز به روز بیشتر می شه و در مقابل، با اشتباهاتی مثل داستان ملوان ها، عملاً نون و پول رو سر سفره اونها می برن.
می بینی که سیاست خارجی این دولت، اگه پول نفت رو سر سفره ما نیاورد، اما فی ترنی رو ثروتمند کرد