Tuesday 30 January 2007

سی ام ژانویه


من زرافه، عمراً اگه برم ثبت احوال!

خداوکیلی کی تا حالا دیده یا حتی شنیده که یه زرافه پاشه و بره ثبت احول و آمار خودشو ثبت کنه؟ اونم واسه اینکه بره تو یه صف، که از اون به بعد، واسه خوردن آب برکه و برگ درختا و چرخ زدن تو بیابون خدا، از ثبت احوال اجازه بگیره! تا اگه یه موقع اون گردن درازشو زیادی اینور اونور چرخوند و یا برگای گنده تر از دهنشو جوید، به سرعت نور بیان ببرنش و پوستشو بکنن و واسه صادرات، دباغیش کنن! آخه خداییش مگه زرافه، بلا نسبت شما،‌ خره؟؟

حالا حکایت ماچه زرافه هم با قانون ساماندهی همینه دیگه. آقایون زورتون زیاده؟ می خواین پوست زرافه رو بکنین؟ اصلاً می خواین نسل زرافه ها رو از رو زمین ور دارین؟ باشه! راه بیوفتین و برین زرافه ها رو شکار کنین و پوستشون رو هم بکنین. اما تورو خدا انتظار نداشته باشین که خودشون بیان و دم در دباغ خونه صف ببندن و تو صف هم جر بزنن تا زودتر برن تو و پوستشون کنده بشه! این دیگه بخدا خیلی انتظار زیادیه. یا شایدم گوسفند فرض کردن زرافه هاست! به خدا زرافه با خر یا گوسفند فرق می کنه..


اینم واسه 30 ژانویه، و حمایت از فراخوان کمیته مدافعین حقوق وبلاگ نویسان یا همون کبرا

Monday 29 January 2007

اول ماجرا

خب، بعد از حدود 24 ساعت، سه خانم بازداشت شده دیروز،‌ به قید ضمانت آزاد
شدند. البته کامپیوتر، موبایل و سایر لوازم شخصی شون،‌حداقل یک هفته دیگه
در توقیف خواهد ماند. و صد البته که داستان،‌تموم نشده که هیچ؛ تازه اول ماجراست
و طی یکی دو ماه آینده، جلسات بازجویی و تحقیق و ارشاد! ادامه خواهد داشت.
این وسط، سفر هند رو هم از دست دادن! بی انصافا اقلاً‌ می ذاشتن برن هند و 
وقتی برگشتن، تو فرودگاه بازداشتشون می کردن. بهتر نبود؟ (البته ظاهراً برای
بقیه کسانی که می خواستن به همون کارگاه برن، همین روش رو انتخاب (یا 
پیشنهاد !) کردن و بعد از یه بازجویی مختصر تو فرودگاه،‌ گفتن برین هند و 
تو کلاس شرکت کنین؛ اما وقتی برگشتین، باید حسابی واسه ما تعریف کنین که
چه خبر بوده و چی دیدین و چی شنیدین. 
آخ که مردیم از خوشی در مملکت گل و بلبل بترکه چشم حسود! 

Sunday 28 January 2007

این حدیث مکرر

شنبه صبح، فرناز سیفی، منصوره شجاعی و طلعت تقی نیا که قصد پرواز به دهلی نو برای
شرکت در یک دوره آموزش روزنامه نگاری رو داشتند، در فرودگاه امام خمینی بازداشت 
شدند. ظاهراً مامورین امنیتی، این سه روزنامه نگار و فعال اجتماعی (حوزه زنان) رو تا
منازلشون همراهی کردن و پس از بازرسی لوازم شخصی و ضبط بسیاری از اونها (از جمله
کامپیوترها و دست نوشته هاشون)، هر سه نفر رو به زندان اوین (گویا بند 209) منتقل کردن.
یه بار دیگه تکرار این حدیت تلخ و مکرر. اما آخه تا کی؟ و اصلاٌ چرا؟؟
 

Tuesday 23 January 2007

The 27th Takhti International Freestyle Wrestling Cup

نگاهی به بیست و هفتمین دوره جام "بین المللی" جهان پهلوان تختی



بیست و هفتمین دوره مسابقات بین المللی کشتی آزاد، جام جهان پهلوان تختی طی روزهای بیست و هفتم و بیست و هشتم دی ماه برگزار شد. این دوره از مسابقات در شهر بندرعباس و در غیاب تیم های قدرتمند کشتی جهان و حتی نفرات اصلی تیم ملی کشتی آزاد ایران به انجام رسید.

بدنبال تغییر و تحولات گسترده در فدراسیون کشتی و برکناری محمدرضا طالقانی از ریاست این فدراسیون،‌ محمدرضا یزدانی خرم رئیس سابق و موفق فدراسیون والیبال، به عنوان سرپرست فدراسیون کشتی منصوب شد. سابقه درخشان مدیریت یزدانی خرم در والیبال، انتظارات و توقعات فراوانی را متوجه وی کرد. از دیگر سو و از همان بدو حضور وی در فدراسیون کشتی، مخالفت های زیادی نیز با این انتصاب صورت گرفت، و شاید یکی از جدیدترین و بارزترین این مخالفت ها را بتوان در استعفای محمد بنا، سرمربی بسیار موفق تیم کشتی فرنگی مشاهده نمود.

اولین محک جدی یزدانی خرم در راس هرم مدیریتی فدراسیون کشتی، مسابقات کشتی بازی های آسیایی قطر بود که در آن، هر دو تیم آزاد و فرنگی، نتایجی خوب و حتی فراتر از انتظار کسب کردند و این تا حدود زیادی به معنای موفقیت یزدانی خرم در نخستین گام، تعبیر شد.

اما دومین آوردگاه مهم یزدانی خرم و همکارانش، برگزاری مسابقات جام جهان پهلوان تختی بود. مسابقاتی که به رغم داشتن نامی بزرگ همچون تختی، هیچ نشانی از یک جام معتبر جهانی یا حتی قاره ای نداشت. به واقع می توان این دوره از مسابقات جام جهان پهلوان تختی را ضعیف ترین دوره در بین تمامی بیست و هفت دوره برگزار شده برشمرد. هرچند برخی از کارشناسان کشتی، سطح کیفی این مسابقات را برای کشتی گیران ایرانی، نسبتاً مطلوب و قابل قبول ارزیابی کردند، اما اکثر کارشناسان ارشد و پیشکسوتان این رشته، از شرایط کیفی و کمی برگزاری این دوره از مسابقات، و بخصوص زمان نامناسب و عدم هماهنگی آن با تقویم فدراسیون جهانی کشتی (فیلا)، انتقاد کردند. از جمله این منتقدین می توان به منصور برزگر، علیرضا سوخته سرایی و جواد رفوگر اشاره کرد که جملگی، زمان نامناسب مسابقات و عدم حضور تیم های قدرتمند جهان را از جمله دلایل ضعف این دوره از مسابقات برشمردند. به گفته رفوگر، برگزاری این مسابقات با این وضعیت، در شان و اندازه کشتی گیر پرآوازه ای همچون تختی نیست. حتی پیش از شروع مسابقات، از شخص یزدانی خرم نیز نقل شد که "اگر ناچار به حفظ استمرار برگزاری این مسابقات نبودیم، این دوره را برگزار نمی کردیم".

اما براستی، علل و عوامل شکست چنین مسابقات پرسابقه ای چه بود؟ عوامل اصلی این مسئله را می توان از چند منظر بررسی کرد:


1- عدم ثبات و استمرار مدیریت

ایران همواره به عنوان یکی از ارکان اصلی کشتی جهان مطرح بوده و هست. با این وجود، ضعف و عدم ثبات و استمرار مدیریت کشتی (وبطور کلی مدیریت کلان ورزش) در ایران، بیشترین لطمه را به اعتبار کشتی ایران وارد کرده است. هنگامیکه به حضور مداوم یوری شاهمرادف در عرصه های مختلف مدیریت کشتی شوروی سابق و روسیه در طول بیش از سه دهه، و در مقابل،‌ تغییرات پیاپی و بنیادی در فدراسیون کشتی ایران توجه کنیم، براحتی این موضوع را درک خواهیم کرد. در حالیکه دکتر کیم و همکارانش از کره جنوبی،‌ با حضور پررنگ و مستمر خود در کمیته های مختلف کنفدراسیون آسیا و نیز فدراسیون جهانی، روز به روز به اعتبار کشتی کره جنوبی افزوده و در عرصه مسابقات نیز، مانع تضییع حق کشتی گیران این کشور (حتی در مواردی به قیمت پایمال کردن حق سایر کشتی گیران) می شوند، اما ایران با همه سابقه طولانی و درخشان خود در کشتی، بدلیل ضعف و عدم ثبات مدیریتی، نتوانسته جایگاه محکم و معتبری را در کنفدراسیون قاره ای و فیلا کسب کند. دکتر محمد توکل به عنوان تنها نماینده ایران در فدراسیون جهانی هم عملاً هرگز نتوانسته نقشی تاثیرگذار در دفاع از حقوق و اعتبار ایران ایفا کند.


2- زمان نامناسب و عدم هماهنگی با تقویم فیلا

این دوره از مسابقات در حالی برگزار شد که تنها یک ماه از پاپان مسابقات آسیایی می گذشت و از دیگر سو، فقط یک هفته به شروع مسابقات معتبر ایوان یاریگین روسیه باقی مانده بود.

طبیعی است که تیم های پرقدرت و معتبر دنیا، در آستانه شرکت در مسابقاتی معتبر همچون یاریگین و پس از پشت سرگذاشتن دوران بدنسازی، تمایلی به شرکت در مسابقات جام تختی نداشته باشند؛‌ چراکه در چنین فاصله زمانی اندکی تا جام یاریگین، جز خستگی و آسیب دیدگی احتمالی کشتی گیران، چیزی نصیبشان نخواهد شد.

تنها کشورهای خارجی حاضر در این دوره از مسابقات، ترکمنستان و ایالات متحده امریکا بودند؛ و این در حالیست که بگفته علیرضا سوخته سرایی، در اولین دوره این مسابقات، شانزده تیم خارجی شرکت داشته اند. ترکمنستان که اصولاً از جایگاه و اعتبار خاصی در کشتی جهان – وحتی آسیا- برخوردار نیست و حتی در این مسابقات هم به هیچ مدالی دست نیافت.

اما دلیل اصلی شرکت تیم ایالات متحده هم، نه به اعتبار فنی جام، بلکه بر اساس سیاست "دیپلماسی کشتی" بود. طی چند سال اخیر، این سیاست به عنوان نسخه ای کمرنگ از "دیپلماسی پینگ پنگ" که در سال 1971 به برقراری روابط دیپلماتیک بین ایالات متحده امریکا و جمهوری خلق چین منجر شد، مطرح شده است. بر همین اساس و برخلاف شرایط کلی حاکم بر روابط ایران و امریکا، رابطه فدراسیون های کشتی دو کشور به گرمی گراییده است. با این وجود، امریکا هم با نفرات اصلی خود پای به این مسابقات نگذاشت و حتی کشتی گیران با تجربه تر این تیم نیز (که با 14 کشتی گیر به ایران آمده بود)، پس از اطلاع از عدم حضور نفرات اصلی تیم ایران، از شرکت در مسابقات انصراف داده و میدان را به هم تیمی های جوانتر خود واگذار کردند.

در حقیقت زمان این دوره از مسابقات آنچنان نامناسب بود که با وجود آنکه امسال ایران در جام یاریگین شرکت کننده ای نخواهد داشت، و نیز با اینکه مسئولین فدراسیون کشتی، این دوره از مسابقات را به عنوان مسابقات انتخابی نفرات اعزامی به جام جهانی اعلام کرده بودند،‌ اکثر کشتی گیران شاخص تیم ملی ایران بدلیل خستگی و عدم انگیزه کافی، از شرکت در این مسابقات، سر باز زدند.


3- جوایز نامناسب

درحالیکه کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس با صرف هزینه های هنگفت و درنظر گرفتن جوایز چشمگیر و اغواکننده، توانسته اند ضمن کسب میزبانی مسابقات معتبر ورزشی، شاخص ترین نفرات جهان در رشته های گوناگون، از تنیس و دومیدانی گرفته تا اتومبیل رانی فرمول یک را به حضور در کشورهای خود و شرکت در این مسابقات ترغیب کنند،‌ فدراسیون کشتی ایران با همه سابقه و اعتبار خود، حتی از ایجاد انگیزه های مالی در قهرمانان کشتی جهان نیز ناتوان است.

در بیست و هفتمین دوره مسابقات کشتی جام تختی، جوایز نفرات اول،‌ دوم و سوم اوزان هفتگانه به ترتیب، سه، دو و یک هزار دلار امریکا بود. و این درحالیست که شاید تنها بهای بلیط دوسره از امریکا یا کوبا به ایران، بیش از این مبالغ باشد!

این جوایز حتی برای اغوای کشتی گیران مطرح ایران نیز کافی نبود؛ چراکه اکثر آنان در ازای حضور در لیگ سراسری کشتی ایران، مبالغی چندین برابر این جوایز را دریافت می کنند.


4- موقعیت جغرافیایی

هرچند میزبانی مناسب شهر بندرعباس و هیات کشتی استان هرمزگان و نیز استقبال خوب تماشاگران بندرعباسی، از معدود نکات مثبت این دوره از مسابقات بودند، اما واقعیت آنست که ثبات جغرافیایی محل برگزاری این مسابقات هم از جمله عواملی است که می تواند به اعتبار و جایگاه این مسابقات در تقویم های فیلا و فدراسیون های کشورهای صاحب کشتی کمک کند. بدنسازی متناسب با شرایط اقلیمی محل برگزاری مسابقات ورزشی، خصوصاً در رشته های قدرتی همچون کشتی، از عوامل تعیین کننده در ورزش علمی امروز دنیاست. نمی توان کتمان کرد که تغییر محل برگزاری چنین مسابقاتی از سطح دریا تا شهرهای مرتفع و کوهستانی کشور، به موقعیت و اعتبار جهانی آن لطمه زده است. با نگاهی کوتاه به تقویم فیلا متوجه می شویم که به عنوان مثال، جام ایوان یاریگین،‌ همواره در شهر کراسنویارسک و در اواخر ژانویه برگزار می شود.


در مجموع باید گفت که به رغم اعتبار و سابقه ایران در کشتی جهان،‌ جام جهان پهلوان تختی برای دست یافتن به جایگاهی همچون جام های معتبر ایوان یارگین و اوماخانوف روسیه یا یاشار دوغوی ترکیه و دان کولوف بلغارستان، راهی طولانی و پرپیچ و خم را در پیش دارد.



شرکت کنندگان:

ترکمنستان با 7 نفر
امریکا با 14 نفر
ایران با 91 نفر


امتیاز و رتبه تیم ها:

1- ایران با 69 امتیاز
2- امریکا با 64 امتیاز
3- ترکمنستان با 48 امتیاز

پی نوشت: نسخه شسته و رفته‌ی این مطلب در مجله اینترنتی زیگزاگ

 

Wednesday 10 January 2007

آقای کارشناس!

آقای کارشناس!


برنامه "نود"، بدون شک یکی از بهترین و " تاثیرگذارترین" برنامه های تلویزیون ایران بوده و هست و این موضوع، از تعداد مخاطبان ثابت و همینطور تداوم چندین ساله این برنامه، بخوبی مشخص است. بحث تاثیرگذار بودن این برنامه، صرفاً به برنامه های ورزشی محدود نیست. در حقیقت، عادل فردوسی پور با روش خاص خود در اجرای این برنامه، روش نقد جدی و بی تعارف (یا لا اقل کم تعارف!) و وادارکردن مسئولین به پاسخگویی را وارد عرصه تلویزیون ایران کرده و نقد و پرسش از مسئولین را از حالت یک تابو به در آورد. بی راه نیست اگر ادعا کنیم که بسیاری از برنامه های نقد‌گونه و پرسشگرانه صدا و سیما – از "گقتگوی خبری شبکه دو" با اجرای خوب مرتضی حیدری گرفته تا "نگاه یک" محمود احمدی، و از "دایره طلایی" جاودانی گرفته تا "نقد یک" و "نقد خنده" اکبر نبوی- هریک به نوعی از "نود" و شیوه "غیر محافظه کارانه" عادل فردوسی پور، تاثیر پذیرفته اند.

صد البته این موضوع، به معنای بی نقص و عاری از خطا دانستن این برنامه پر مخاطب نیست. کما اینکه در مقاطعی از سالیان مداوم پخش آن، شاهد افت و خیزهایی نیز بوده ایم. و البته نباید فراموش کنیم که دلیل بسیاری از این افت و خیزها را باید در فشارها و اعمال نفوذهایی جستجو کرد که از سوی اقشار مختلف این جامعه "نقد گریز" – از بازیکن و مربی و سرپرست تیم گرفته تا مدیر باشگاه و کمیته داوران و فدراسیون و حتی مسئولین سیاسی!- بر عادل فردوسی پور وارد شده اند. با این وجود، شاید بزرگ ترین نقطه قوت "نود" آن بوده و هست که به رغم همه این مشکلات، "عادل" هرگز از جاده "عدل و انصاف"، منحرف نشده (لا اقل تعمداً و آگاهانه)، و به محافظه کاری و سهل انگاری نیز روی نیاورده است.

اما متاسفانه اخیراً شاهد موضوعی هستیم که می تواند بسرعت از ارزش و اعتبار این برنامه کاسته و آنرا در حد سایر برنامه های "به ظاهر" تحلیلی صدا و سیما، تقلیل دهد؛ و آن چیزی نیست جز پوشاندن قبای "کارشناس" بر تن همه کسانی که چند صباحی در عرصه فوتبال، فعالیت داشته اند.

متاسفانه بارها و بارها شاهد حضور برخی داوران بازنشسته به عنوان کارشناس داوری این برنامه وزین بوده ایم که به روشنی مشخص بوده که کمترین اطلاعی از "آخرین و جدیدترین" قوانین داوری مصوب فیفا ندارند. و با علم به این موضوع، حتی از اعتماد به نفس کافی برای اظهار نظر "کارشناسی" نیز برخوردار نیستند. کافیست به پاسخ های آنان در مقابل درخواست های فردوسی پور مبنی بر ارائه نظر کارشناسی دقت کنیم. اکثر قریب به اتفاق این پاسخ ها با عبارت کلیشه ای "به نظر من" آغاز می شوند. استفاده از چنین عبارتی در جایگاه ارائه نظر "کارشناسی"، به هیچ روی به معنای فروتنی صاحب نظر نیست؛ بلکه صرفاً نشان از عدم اعتماد به نفس کافی در وی دارد؛ چراکه بدین ترتیب، تنها راه را برای توجیه اشتباه احتمالی خود هموار می کنند تا در صورت نیاز، با اعلام اینکه "این صرفاً نظر شخصی من بوده"، خود را از پاسخگویی رهایی بخشند.

حال آنکه نباید فراموش کرد که هنگامی که فردی از جایگاه "کارشناس"، اعلام نظر می کند، آنچه که کمترین اهمیتی ندارد، نظر "شخصی" اوست. مجری و مخاطب، فقط و فقط خواستار شنیدن نظر "کارشناسی" مبتنی بر قوانین مربوط به بحث (در اینجا، قوانین داوری فوتبال، مصوب فیفا) می باشند و نه نظر شخصی آقای کارشناس.

این موضوع در برنامه "نود" تنها به کارشناسان داوری محدود نمی شود، بلکه متاسفانه شاهد استفاده از فوتبالیست هایی که به تازگی خود را بازنشسته کرده اند نیز (‌ به عنوان "کارشناس فوتبال") هستیم؛ که خود بحثی مفصل می طلبد.

اما آیا براستی صرف حضور چند ساله فردی در میادین فوتبال (به عنوان بازیکن یا داور)، کافیست تا وی را "کارشناس" بنامیم؟ آیا با وجود کارشناسانی همچون امیر حاج رضایی، نصیر زاده و دکتر سیار و امثالهم، استفاده از این قبیل ناکارشناسان در این این برنامه، ضرورت و یا حتی توجیهی دارد؟ آیا ارزش دارد که فردوسی پور به جهت نرنجاندن خاطر برخی افراد، کیفیت برنامه شناخته شده و وزین خود را دچار افت کیفی و نقصان کند؟

درآخرین برنامه پخش شده نود، شاهد بودیم که کارشناس محترم داوری در زمینه درک "بزرگتر بودن عدد هفتصد هزار از هشتاد هزار" با مشکل مواجه بود! و یا برای درک اهمیت حضور همزمان دو توپ در زمین بازی و آنهم در منطقه هجده قدم! و نیز در تشخیص فرد خاطی درصورت حضور دوازده نفر در زمین، ناشی از تعویض بازیکن! و قص علی هذا.

در پایان ذکر این نکته ضروریست که چه بسا هریک از میهمانان این برنامه، در جایگاه تخصصی و گذشته خود به عنوان بازیکن یا داور، فردی بسیار موفق و معتبر و شناخته شده نیز بوده باشند؛ اما امر "کارشناسی"، بحثی کاملاً جداست که با استفاده نا بجا از این افراد به عنوان کارشناس، نه تنها به شعور مخاطب توهین شده و کیفیت برنامه دچار افت می شود، بلکه به حیثیت برنامه و حتی خود این میهمانان محترم نیز لطمه وارد می گردد.

باشد که عادل در گزینش کارشناسان برنامه، با دقت و وسواس بیشتری عمل کرده و کماکان کیفیت برنامه "نود" را به عنوان یکی از برترین برنامه های تولیدی صدا و سیما، حفظ کند.





 

Sunday 7 January 2007

ماچه زرافه با دو روز تاخیر

 جمع "کثیری" از خوانندگان "بی شمار" این صفحه، دائماً از ما می پرسیدند
که این "ماچه زرافه" چیه یا کیه و بهرحال، داستانش چیه. خب، زرافه رو
که قبلاً توضیح داده بودم: هم به اندازه کافی شیطونه (اونم در حالی که با
اون هیکل، اصلاً بهش نمیاد!) ، هم با اون گردن دراز می تونه حسابی
همه جا سرک بکشه و از دور و برش با خبر شه و احیاناً تو کارایی که
اصلاً و ابداً بهش مربوط نیست، فضولی کنه. تازه طرح لباسش هم چریکیه

و اما چرا ماچه؟ ماچه در لغت به معنی ماده (جنس مونث) هستش که اصولاً
برای بعضی جونورا (خصوصاً سگ و خر) بکار می ره.
اما این ماچه زرافه‌ی بخصوص، الزاماً "مادینه " نیست. بلکه دلیل انتخاب
این اسم چیز دیگه ای بوده. حالا چی بوده؟ الان می گم.

جونم براتون بگه که یکی از نویسنده های مورد علاقه این حقیر، جناب
گبریل گارسیا مارکز (همون گابو ی خودمون) بوده و هست.  گابو قبل از
اینکه به یه نویسنده شناخته شده و معروف تبدیل بشه، مدتها کارای دیگه
از جمله (و خصوصاً) روزنامه نگاری می کرده. حالا من نمی خوام زیاد
وارد جزئیات بشم و از موضوع پرت شم. خلاصش اینه که گابو در اون
دوران روزنامه نگاریش تو شهرها و روزنامه های مختلف کلمبیا، روز
پنجم ژانویه 1950، یه ستون جدید رو تو روزنامه "ال ارالدو" بارانکیا
پایه گذاری می کنه و بدلیلی خاص و عاطفی، اسم ستون رو که مسائل کلی
، خصوصاً نقدهای سیاسی اجتماعی رو شامل میشده، میذاره "ماچه زرافه"

حالا این زرافه حقیر هم بخاطر دلایل فوق الذکر و همینطور ارادتش به گابو،
اسم اون ستون رو "دزدید " و گذاشت اینجا. هرچند کاملاً واضحه که روح
گابوی بیچاره از این کار ما، همینجوری "زنده زنده" رو ویبرست و این
وایبریشن تا پس از مرگ آن عزیز و در گورش هم ادامه خواهد یافت. شرمنده

گیتی نامه

شناسایی شدیم!!

راستی چرا یه زرافه مثل ما، نباید از ورزش خوشش بیاد؟؟ آخه چرا؟؟
 

کبرا و آندرانیک

ایهالناس ما پریروز یه پست خفن نوشته بودیم که همچین که دکمه پابلیش رو زدیم،
نمی دونم چرا کن فیکون شد و بکلی از صحنه روزگار محو شد! لابد قسمت نبوده!
الانم که دیگه حسش نیست اونا رو ار اول بنویسم. فقط عجالتاً بگم که در مورد ارشاد
و دستور ثبت وبلاگ ها و اینا بود. خیلی هم باحال بود. مهم نیست، اما این کمیته
مدافعان حقوق وبلاگ نویسان (کبرا) خیلی حال میده. فراخوانشون واسه سی‌ام ژانویه
رو می گم . حالا هم که یه لوگو درست کردن که جالبه. من که می ذارمش. راستی نیما 
هم یه لوگوی جاوای خوشگل درست کرده. اونو هم می ذارم.


آقا اینا به کنار، تیموریان امروز واسه بولتون گل زد؛ اونم دوتا. اونا امروز تو جام
حذفی یه تیم دسته یکی رو 4 بر صفر شکست دادن، که دو تا از این 4 تا گل رو،
آندرانیک تیموریان (یا به عبارت صحیحتر، تیموتیان) به ثمر رسوند. دمش گرم
بابا دمش گرم.

Monday 1 January 2007

2007

هیچی دیگه، وارد 2007 هم شدیم، بدون هیچ تغییر مثبت و سازنده ای.

راستی تو نماز عید قربان ، رفسنجانی یه خطبه خیلی بامزه خوند و به 
"بعضی ها" یادآوری کرد که طی حدود سی سال گذشته، تو یازده تا 
انتخابات کاندید بوده و "تقریباً" تو همشون هم نفر اول شده. اون  یکی
دوباری هم که موفق نبوده، مورد‌دار بوده و مسببینش رو به خدا واگذار
می کنه! بعد هم در مورد قطعنامه تحریم حرف زد و بر خلاف پرزیدت
جان و دار و دستُش، اون رو قطعنامه ای "خطرناک" نامید. راستی
من که پرزیدنت و اعضای کابینه رو تو صف نمازگزارها ندیدم! حالا
 نمی دونم؛ شایدم بودن و من ندیدم.

دیگه چی؟ آهان،"صدام" رو هم تو ده خودش به خاک سپردن. یه فیلم
کوتاه هم که گویا با موبایل از مراسم اعدامش گرفته شده بوده، تو
اینترنت و بعضی از شبکه های تلویزیونی پخش شده که نشون میده
ظاهراً مراسم چندان آرومی هم نبوده و صدام و یکی دوتا از مامورین
اعدام، اون دم آخری، حسابی از خچالت هم در اومدن.

یه پونصد نفری هم از مسافرین کشتی اندونزیایی که حوالی جاوه غرق
شده، هنوز پیداشون نیست و احتمالاً اکثرشون دیگه زنده نیستن.

آخ راستی، سایپا هم امروز عجب پوستی از استقلال کند! اینم از این.