سی ام ژانویه
من زرافه، عمراً اگه برم ثبت احوال!
خداوکیلی کی تا حالا دیده یا حتی شنیده که یه زرافه پاشه و بره ثبت احول و آمار خودشو ثبت کنه؟ اونم واسه اینکه بره تو یه صف، که از اون به بعد، واسه خوردن آب برکه و برگ درختا و چرخ زدن تو بیابون خدا، از ثبت احوال اجازه بگیره! تا اگه یه موقع اون گردن درازشو زیادی اینور اونور چرخوند و یا برگای گنده تر از دهنشو جوید، به سرعت نور بیان ببرنش و پوستشو بکنن و واسه صادرات، دباغیش کنن! آخه خداییش مگه زرافه، بلا نسبت شما، خره؟؟
حالا حکایت ماچه زرافه هم با قانون ساماندهی همینه دیگه. آقایون زورتون زیاده؟ می خواین پوست زرافه رو بکنین؟ اصلاً می خواین نسل زرافه ها رو از رو زمین ور دارین؟ باشه! راه بیوفتین و برین زرافه ها رو شکار کنین و پوستشون رو هم بکنین. اما تورو خدا انتظار نداشته باشین که خودشون بیان و دم در دباغ خونه صف ببندن و تو صف هم جر بزنن تا زودتر برن تو و پوستشون کنده بشه! این دیگه بخدا خیلی انتظار زیادیه. یا شایدم گوسفند فرض کردن زرافه هاست! به خدا زرافه با خر یا گوسفند فرق می کنه..
اینم واسه 30 ژانویه، و حمایت از فراخوان کمیته مدافعین حقوق وبلاگ نویسان یا همون کبرا
2 comments:
بابا کامبیز خان شرمنده کردی به خدا . قربان اون وبلاگ من دیگه لینک دادن نداره که .... من اصلا تو مایه وبلاگ نیستم فعلا کامی .... اونجا را هم به این خاطر نگه داشتم که شاید یک روزی بخوام جدی اش کنم
به هر حال دم شما گرم
یاسر
از وبلاگ فرناز اومدم اينجا.ميدوني مشكل چيه؟همين كه فكر ميكنن حيوون حيوونه!زرافه و گاو گوسفندم نداره!حالا خودشون چه جونوري هستن بماند.
Post a Comment