Wednesday, 20 December 2006

صابون چای

امروز بعد از گذشت یک هفته از تورم غدد چربی و لنفاوی پشت گوش راستم و تحمل درد
ناشی از اونها، بالاخره طاقتم طاق شد (طاق رو درست نوشتم؟) و رفتم دکتر. پزشک
بیچاره که یک پزشک عمومی بود، هرچی به خودش فشار آورد و سئوال ومعاینه و فکر
کرد، چیزی دستگیرش نشد و نهایتاً کمپرس آب گرم رو برای چند روز دیگه تجویز کرد
و گفت اگه بعد از چند روز نتیجه ای نگرفتم،‌ دوباره مراجعه کنم. اما از اونجایی که دکتر
باوجدانی بود، دلش نیومد که بعد از پرداختن 1700 تومن حق ویزیت، دست خالی بیام
بیرون. اینه که سر صحبت رو درباره چرب بودن پوستم و جوش های سرسیاه پیشونیم
باز کرد و در نهایت، یه صابون چای برام تجویز کرد و گفت همه بیمارها از این صابون
راضی بودن.
خلاصه خیلی جالب بود: آدم واسه گوش درد بره دکتر و براش صابون بنویسن!! تا بعد 

5 comments:

Anonymous said...

sorry, harchi fekr kardam ke ki mitooni bashi, be hich natijei naresidam. khodaei ye esmo neshooni az khodet roo webloget bezar.

Anonymous said...

خب اون صابون رو هم بزن پشت گوش ات شايد حل شد :D

ماچه زرافه said...

گیتی جان. حالا یه حدسی بزن، شاید درست از آب در بیاد!

Anonymous said...

به جان خودم مغزم هرچي فكر كردم به هيچ نتيجه اي نرسيدم. مردونه نذار بيشتر از اين به مغزم فشار بياد :((

ماچه زرافه said...

گیتی جان روم سیاه! حالا باز شما یه فکری بکن، یه حدسی بزن، شاید شد. خدا رو چه دیدی؟ اگه بازم نشد، چشم؛ خود گردن درازم میگم کی بیدم!