Tuesday, 21 November 2006

90

امشب بعد از مدت ها برنامه 90 خیلی چسبید (حتی به این زرافه فوتبال نفهم!). تو بخش اول برنامه، مصطفی دنیزلی، مربی کاربلد ترک مهمون برنامه بود.
دنیزلی نشون داد اولاً خیلی باهوش و زیرکه (با خنده و شوخی از زیر جواب دادن به خیلی از سئوال ها در می رفت) و ثانیاً ظاهراً خیلی به شرکت در اینجور برنامه ها علاقه داره، طوریکه عادل مجبور شد که تقریباً به زور!! از استودیو بیرونش کنه؛ اونم با وعده یک برنامه کامل دو ساعته برای تحلیل زیربنایی فوتبال ایران.
و صد البته غرور و اعتماد به نفس بالای خودش رو هم نشون داد.

اما قسمت جالب برنامه تازه می خواست شروع بشه: جاییکه مهندس مصطفوی با کمال خونسردی و اعتماد به نفس بالا و با ژستی تو مایه های ناپلئون بناپارت! به عنوان مهمان دوم برنامه وارد استودیو شد.
ظاهراً مصطفوی روی محافظه کاری های اخیر عادل خیلی حساب کرده بود و شاید حتی پیش از پذیرش شرکت در برنامه، قول هایی هم در این زمینه گرفته بود (تئوری همیشگی توطئه!!).
اما عادل ظاهراً تصمیم گرفته بود که لا اقل این یک برنامه رو به روش قدیمش اداره کنه و این بود که جناب ژنرال مغرور، کم کم سرخ شد،‌ به لکنت افتاد، ناچار به ضد و نقیض گویی شد و حتی در اواخر برنامه کم کم داشت با لحنی کم و بیش زننده، با عادل درگیر میشد.
خلاصه آخر برنامه، ژنرال آدم را باز هم به یاد ناپلئون بناپارت مینداخت، منتها ناپلئون پس از نبرد واترلو!!

هرچند هیچ علاقه ای به این ژنرال شکست خورده ندارم، اما شرایطش جوری شده بود که نگرانش شدم که نکنه تو راه منزل بلا ملایی سرش بیاد!
البته وصد البته، تقصیر خودشه با این روش های عتیقه ای که در پیش گرفته.
میگن: چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی. واقعاً چرا؟

تا بعد...

3 comments:

Anonymous said...

بچه جون وبلاگت رو راست به چپ کن. چشمامون چپه شد.

Anonymous said...

راست ميگن ديگه درستش كن! به قول خودت آخه چرا؟؟؟

ماچه زرافه said...

نیما جون،‌چاکرتم، من چیکاره بیدم آخه؟ من اگه بلد بیدم که تا حالا اینکارو کرده بیدم!! دستم به دامنت !